رهروی عشق

  • خانه 

نشانه کریم و لئیم

11 اسفند 1395 توسط رهروی عشق

از شیخی پرسیدند که نشانه کریمان کدام است و علامت لئیمان چیست؟ گفت: قاعده کریم آن است که زود آشنا می شود و دیر بیگانه؛ چون ظرف سیمین که دیر بشکند و زود به اصلاح آید و لئیم آن است که دیر آشنا می شود و زود بیگانه، چون ظرف سفالین که زود بشکند و اصلاح پذیر نباشد.

هزار و یک مطلب خواندنی، ص294

 نظر دهید »

شهادت کوثر معرفت تسلیت

10 اسفند 1395 توسط رهروی عشق


شهادت کوثر کثیر معرفت زهرای اطهر بر رهپویان طریق هدایت تسلیت باد.

14882741814402549706838129065.jpeg

 نظر دهید »

با افلاکیان

08 اسفند 1395 توسط رهروی عشق

در توصیف آیت الله شیخ انصاری گفته اند که در عبادت، زهد و ورع در عصر خود کم نظیر بود. همتی بلند و اخلاقی نیکو داشت. آیت الله میرزا حبیب الله رشتی می فرمود : « شیخ سه چیز ممتاز داشت: علم، ریاست و تقوا. ریاست را به میرزا محمد حسن شیرازی داد، علم را به من بخشید و تقوا را با خود به قبر برد.»
افلاکیان خاک نشین ، ص 14

 نظر دهید »

شیخ با تقوا

08 اسفند 1395 توسط رهروی عشق

یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل می کند: « وقتی به مجلس درس شیخ آمدم از مطالب و تقریراتش هیچ نمی فمیدم ، خیلی به این حالت متاثر شده، به حضرت امیر (ع) توسل جستم، شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم، ایشان در گوش من « بسم الله الرحمن الرحیم » قرائت فرمود. صبح چون در مجلس درس شیخ حاضر شدم، درس را می فهمیدم.کم کم جلو رفتم. پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت می کردم. آن روز پس از ختم درس، خدمت شیخ رسیدم. وی آهسته در گوش من فرمود: « آن کس که « بسم الله » را در گوش تو خوانده تا « و لاالضالین » را هم در گوش من خوانده است.»

افلاکیان خاک نشین ، ص 14

 نظر دهید »

توسل آیت الله میلانی

01 اسفند 1395 توسط رهروی عشق

توسل آیت الله میلانی
حاج آقای باقری از شاگردان آیت الله العظمی میلانی می گفتند: یک بار که خدمت استاد بودم ایشان فرمودند : « فلانی! منبر که می روی چهل نفر از این جوانان پای منبرت را بیاور کارشان دارم. » بنده از این دستور استاد تعجب کردم ولی اطاعت امر کرده و چهل نفر از جوانان را آوردم.آقا فرمود:« یکی یکی بیایند داخل اتاق شوند.» ما اصلا نفهمیدیم که چکار دارد، فقط هر جوانی وارد می شد پس از چند لحظه با چشم گریان بیرون می آمد و اصلا حرف نمی زد و حدود بیست نفر وارد شدند تا اینکه من بی تابی کردم و داخل رفتم ببینم حکایت چیست! وقتی وارد اتاق شدم آقا نشسته بودند و کفنش هم کنارش بود و هر جوانی که داخل می شد از او سوال می کرد که: «تو امام حسین (ع) را دوست داری؟ »آنها جواب می داند بله آقا. می فرمود: «خیلی؟ »جواب می داند : ان شاء الله که همینطور است. به محض این که اشک از دیده جوانان جاری می شد آقای میلانی سریع کفن خود را به اشک آنها می مالید. با دیدن این صحنه جوان ها بیشتر منقلب می شدند و گریه می کردند و از اتاق بیرون می آمدند. بعدا از ایشان سوال کردم: آقا شما که مرجع هستید و اجازه اجتهاد خیلی از مراجع را داده اید و… دیگر به این مسائل احتیاجی ندارید. آقا فرمودند: « اگر چیزی به دردم بخورد، همین توسل به حسین زهرا (علیهما السلام) است.»

هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، ص 199-198.(افلاکیان خاک نشین،ص100)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

رهروی عشق

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اقتصاد
  • بدون موضوع
  • بزرگان
  • تربیت فرزند
  • حدیث
  • حدیث باران
  • داستان
  • دلنوشته
  • سایر
  • معصومین
  • مناجات
  • مناسبت ها
  • مناظره
  • نمی از یم امام انقلاب
  • کشکول
  • کلام رهبر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس